.



خسته از غربتی میان تنت،در خودت می شوی فقط تکرار
شعر یک راه بی سرانجام است،دست ازین عاشقانگی بردار
شعر یک بازی خطرناک است، مثل شلیک سیب روی سرت
شعر من یک گلوله ی سرخ است،توی قلب زمخت یک دیوار
به تو سرگرمم و رها از هر،آنچه که در محیط من باشد
چرخش من به دور چشمانت،بی نهايت چو چرخش پرگار
گریه ام در سکوت خواهد بود،مثل "فریاد زیر آبَ" م من
بی تو ساز سرود ناکوک است،بی تو شوری نمانده بر لب تار
کهکشانی که توی چشمت بود،التماسی که در غرورم هست
حرف هایی نگفتنی دارم،ضجه های عمیق یک بیمار

 ___________________________________

+ قدیمی ست


به هر آنچه بلند و با شکوه است

به هر آنچه سیال و سحرآمیز است

به دریا

به آسمان

به شب

به عمر

این همه مشبه به

برای زلف

و هنوز هم کم است

موی تو از حوصله ی واژه ها بیرون است

موی تو حلقه ی دام بلایی ست

که هر صیدی تشنه ی افتادن در آن است

وَ من آن صید مغرورم

که از زلف صاف و شفاف تو

پیله ای به وسعت مردانگی ام خواهم تنید

به پهنای شانه های محکمم

به درازای تاریکی شب های تنهایی

تا پروانه ای شوم

به روی شانه های ظریف نه ات

تا تو دنبالم کنی

وَ من تو را به تماشای باغ ها ببرم

وَ آن جا

خلوت کنیم

به دور از هیاهوی مضر مردم شهر

به دور از نیش خند تلخ و زهرآگین زندگی

دو تایی

با یک دل

با دو جفت چشم مشتاق

 برای زل زدن در هم

با دست هایی گره کرده در تنهایی یکدیگر

آن باغ

دور نیست

اگر نه قول بدهی از صیادی ات دست برنداری

مردانه قول می دهم

که تو را با بال های رنگارنگ و شادابم

به تماشای زلال ترین باغ جهان ببرم

که خلوت کنیم

که رقص در جام ثانیه ها بریزی

و من هوش و حواس نداشته ام را

به پای رقص تو خواهیم ریخت

با نهایت میل و خرسندی

***

بگذار باد موهای تو را به بازی بگیرد

بگذار باد از نفس بیافتد

زلف تو آرام گیرد

من از نفس بیافتم

وَ تیتر یک رومه های فردا این باشد:

 پروانه ای در مشت دخترک از نفس افتاد

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

andika روزنه دو کلمه حرف حساب تست قالب 6 برترین وبلاگ خبری فیلم و سریال amirfile . دل نوشته های سید رضا قانون مدیر مسئــول مجله دل های دست دوم الکترون‍‍ــــ وبلاگ فرهنگی آموزشی ترجمه